شما در جهت پیروزی انقلاب ملی مشغول چه فعالیتهایی هستید؟
فعالیتهای من بر اساس یک استراتژی و برنامه دقیق و مدون است که پنج ستون اصلی دارد. این پنج ستون عبارتند از:
- حمایت حداکثری از مبارزات ملت ایران
- فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی
- ریزش حداکثری از رژیم
- سازماندهی و بسیج کردن ایرانیان خارج از کشور با هدف تاثیرگذاری بر افکار عمومی و سیاستمداران و سیاستگذاران محل زندگیشان
- ارايه چشمانداز سیاسی و اقتصادی برای دوره گذار و بازسازی ایران
به لحاظ استراتژیک نیز این فعالیتها دو دسته هستند: فعالیتهایی که تمرکزشان بر فاز کنونی، یعنی مبارزه تا زمان سرنگونی جمهوری اسلامی است و عمدتا زیر چهار ستون نخست تعریف میشود. و فعالیتهایی که بر استقرار یک دولت ملی و گذار به دموکراسی در فردای پیروزی متمرکزند که زیر ستون پنجم قرار میگیرند.
از بین موارد بالا، به نظر میرسد که در خصوص موضوع ریزش حداکثری، ضرورت و امکان آن تردیدهایی وجود دارد. پاسخ شما در این باره چیست؟
در خصوص ضرورت باید بگویم که مدل تغییر مد نظر من، متکی بر نیروی مردم ایران و بر اساس یک انقلاب ملی است. در چنین مدلی، نیروی عظیم مردم برای مقابله با صدها هزار نیروی مسلح رژیم، زمانی به پیروزی میرسد که دستکم بخشی از نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی یا به مردم بپیوندند یا حداقل اعلام بیطرفی کنند.
بر این اساس است که من همزمان که بر حق دادخواهی همه قربانیان رژیم تاکید میکنم، همیشه تلاش کردهام که میان دادخواهی و انتقامجویی تمایز قائل شوم. حقیقتیابی در خصوص همه جنایات رژیم، و رسیدگی به پرونده ناقضان حقوق بشر و مرتکبان جنایت علیه بشریت میبایست در یک فرایند شفاف عدالت انتقالی انجام گیرد.
اما در مورد امکان باید به این نکته مهم توجه کنیم که میان وقوع ریزش با عمومی و علنی شدن آن تفاوت وجود دارد. در رژیمهایی مانند جمهوری اسلامی، نارضایتی و مخالفت عمومی نیروهای نظامی و امنیتی پیش از زمان مقرر میتواند خطرات جانی برای آنها داشته باشد. بنابراین نارضیان و مخالفان معمولا تا آخرین لحظه در سیستم میمانند و از درون به آن ضربه میزنند. تحولات سالها و به ویژه ماههای اخیر نیز این موضوع را تایید میکند که ریزش عملا در حال انجام است. البته که هنوز به آن نقطه عطف خود نرسیده. برای رسیدن به آن نقطه عطف، ما نیاز داریم که فشار بر رژیم را افزایش دهیم و همزمان یک راه خروج پیش پای آنها که قصد جداشدن از رژیم را دارند بگذاریم. این هر دو، لازم و ملزوم یکدیگرند.
موضع شما درباره درگیری نظامی بین جمهوری اسلامی و اسرائیل چیست؟
نخست اینکه، این درگیری نظامی، جنگ خامنهای است و نه یک نبرد ملی میهنی برای دفاع از آب و خاک کشورمان. رژیم جمهوری اسلامی دهههاست که برای جنگ با اسرائیل با هدف نابودی این کشور، زمینهسازی و برنامهریزی کرده و میلیاردها دلار ثروت ملت ایران را در این راه به هدر داده است. هزینه این جنگافروزی و حمایت همهجانبه از گروههای تروریستی در منطقه، گسترش فقر و فلاکت در ایران بوده است. من سالها به کشورهای غربی هشدار دادم که راهحل مساله جمهوری اسلامی، مماشات با هدف تغییر رفتار و یا مهار این رژیم سرکش نیست، بلکه راهحلی که اتفاقا میتواند یکبار برای همیشه از وقوع جنگ جلوگیری کند، فشار حداکثری بر رژیم و حمایت حداکثری از ملت ایران در مبارزهشان برای رسیدن به آزادی و دموکراسی است. آنچه ما امروز میبینیم که منطقه را در آستانه درگیری نظامی بزرگتر قرار داده، نتیجه سالها مماشات و باجدهی به رژیم است.
من در تمام ۴۵سال گذشته همواره تاکید کردهام که نیروی اصلی تغییر در ایران، نیرو و قدرت ملت ایران است. ما در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی روی مداخله هیچ نیرو و کشور خارجی حساب باز نکردهایم و منتظر چراغ سبز کسی هم نمیمانیم. این را هم همیشه گفتهام که اگر کشورهای خارجی از ملت ایران و مبارزهشان برای سرنگونی این رژیم حمایت کنند، هزینه تغییر را پایین آوردهاند.
با این نگرش است که من هرگز به دنبال تغییر رژیم از طریق حمله یا لشکرکشی نظامی خارجی نبودهام.
اکنون که خامنهای ایران را در معرض خطر جنگ قرار داده، پیام همیشگی من به نیروهای نظامی ایران مبنی بر جدا کردن راهشان از جمهوری اسلامی، اهمیت و فوریت بیشتری پیدا میکند. تا زمانی که جمهوری اسلامی بر ایران حاکم است، نه تنها خطر جنگ از سر ایران رفع نخواهد شد، که این خطر روزبهروز بیشتر نیز خواهد شد. نظامیان ایران نباید خود، خانوادههایشان و ایران را خرج ایدئولوژی آخرالزمانی خامنهای و رژیمش بکنند.